ولادت امام ما

مادر امام زمان:

مادر آن حضرت « نرگس خاتون » نوه ی قیصر امپراطور روم بود جد مادری اش هم شمعون ابن صفا یکی از حواریون و یاران نزدیک حضرت عیسی بود.

نرگس خاتون و خاندان اهل بیت

نرگس خاتون بسیار پاکدامن و با عفت بود. قیصر پدربزرگ وی تصمیم گرفته بود او را به ازدواج پسر عمویش در آورد. برای همین جشن عظیمی تدارک دیده بود و تعداد زیادی از بزرگان را به عنوان میهمان دعوت کرده بود...

( حدود پنج هزار نفر ) اما به خواست خدا هنگام شروع مجلس عقد صلیب های بالای تخت داماد سرنگون شد و مجلس به هم خورد. بار دیگر مراسم برگزار شد و باز همان اتفاق تکرار شد و عروسی منتفی شد. 

همان شب نرگس در خواب دید که حضرت عیسی و شمعون در تالاری که عروسی برگزار شده بود حضور دارند. ناگهان حضرت محمد(ص) به همراه یازده امام دیگر وارد تالار شدند و حضرت عیسی به گرمی از ایشان استقبال کرد. سپس پیامبر نرگس را برای فرزندش امام حسن عسکری(ع) خواستگاری کرد و شمعون پذیرفت. نرگس ماجرای آن خواب را برای کسی تعریف نکرد و روز به روز در آتش عشق امام حسن عسکری (ع) سوخت تا آن که بیمار شد. پدربزرگ او قیصر بعد از اینکه  همه ی پزشکان از معالجه ی نا امید شدند از نرگس خواست تا آرزویی بکند . نرگس هم خواستار ازادی اسیران مسلمانی را شد که در بند قیصر بودند  و قیصر نیز پذیرفت . چند شب بعد از آن ماجرا نرگس ، مریم (ع) را به همراه حضرت فاطمه (س) در خواب دید . پس از اینکه حضرت مریم حضرت فاطمه را معرفی کرد نرگس خود را به دامان آن بانو انداخت و از دوری امام حسن عسکری(ع) گله کرد . حضرت هم فرمود « تا مسلمان نشوی فرزندم حسن بن علی نمی توانند به دیدار تو بیایند » پس نرگس بدست آن بانو مسلمان شد و از آن پس هر شب امام حسن عسکری در خواب به دیدار نرگس می آمد تا اینکه شبی امام (ع) به نرگس فرمود تا فردا در لباس کنیزان به همراه لشکری که قیصر برای جنگ با مسلمانان می فرستد برود . او نیز این کار را کرد و در راه ، لشکر مسلمین او را اسیر کردند . از طرفی امام هادی (ع) یکی از یاران خود را مامور کرده بود که در روز خاصی به بغداد برود و هنگامی که کنیزان را برای فروش عرضه می کنند ، کنیزی را با این صفات بخرد. او نیز کنیز را خرید و به سامرا آورد و آن کنیز کسی نبود جز نرگس خاتون عروس حضرت اما هادی (ع) هنگامی که نرگس به خانه ی امام رسید ، امام هادی خواهرش حکیمه خاتون (عمه ی امام حسن عسکری) را مامور کرد تا احکام اسلام را به نرگس بیاموزد.

میلاد نور:

بالاخره در روز پنجشنبه 14 شعبان سال 255 هجری قمری امام حسن عسکری (ع) از حکیمه خاتون دعوت می کند شب را در خانه ی آن ها بگذراند زیرا مهدی (عج) آخرین موعود پیامبر در راه است. نیمه شب وقتی حکیمه برای نماز شب برخاسته بود نگاهی به نرگس کرد و دید هیچ یک از علائم بارداری در او ظاهر نشده و لحظه ای در میلاد مهدی(عج) شک کرد که ناگاه امام حسن عسکری(ع) از محراب گفت: « عمه جان در وعده ام شک نکن که به وقوع خواهد پیوست و لحظه ای بیش نمانده » ناگاه نرگس احساس درد کرد و فرمود: « عمه جان آن چه امام می گفت دارد اتفاق می افتد » حکیمه فوری بر بالین او حاضر شد و به گفته ی امام سوره ی قدر را برای او خواند که ناگهان صدای کودک را شنید که او نیز در رحم مادر با او هم خوانی می کند در این حین ناگاه پرده ای میان حکیمه و نرگس کشیده شد و حکیمه سراسیمه به سوی امام دوید و ماجرا را گفت امام نیز پاسخ داد: « عمه جان برگرد که کودک را در جای خود خواهی دید » حکیمه خاتون برگشت و دید کودکی همچون پاره ی ماه قدم به عرصه ی وجود گذاشته و در همان بدو تولد به سمت قبله در حال سجده است و یگانگی خدا و نبوت پیامبر (ص) و ولایت علی (ع) شهادت می دهد . بنابر این در صحرگاه روز جمعه 15 شعبان سال 255 هجری قمری همگام با طلوع فجر آخرین امانت الهی حضرت بقیه الله الاعظم ، امام مهدی (عج) پا به عرصه ی ظهور گذاشتند.

منابع:

گزارش لحظه به لحظه از ولادت امام زمان نوشته محمد رضا انصاری

او خواهد آمد نو شته علی اکبر مهدی پور

موعودنامه نوشته مجتبی تو نه ای