پرسشی برای آیندگان!

شاید در ذهن کسانی که آشنایی کافی با معارف و اعتقادات شیعه ندارند، این توهم پیش بیاید که تجدید خاطرهی حوادث غمانگیز گذشتهی تاریخ چه ضرورت و فایدهای دارد؟ چه بسا که سبب تولید تفرقه و اختلاف و تشتت در میان امت اسلامی گردد.
در پاسخ به این توهم میگوییم: اگر آن حوادث و وقایع گذشته فقط جنبهی تاریخی داشته باشند، البته تجدید خاطرهی آنها نه ضرورتی دارد و نه فایدهی مهمی به دنبال خواهد داشت. اما اگر آن وقایع با عقاید مذهبی ارتباط داشته باشند چه؟ اگر مردمی بر اساس آن حوادث و وقایع، اعتقاداتی به دست آورده باشند، تکلیف چیست؟ آن هم اعتقاداتی که برای آنان جنبهی اساسی داشته و در زندگی دنیوی و نیز کسب سعادت اخروی آنان اثر مستقیم دارد. از همینروست که تحقیق و تتبع در تاریخ دو گروهی که در پانزده قرن قبل در رأس امت اسلامی قرار گرفتند و مکاتب "امامت" و "خلافت" را ایجاد کرده و خود را مرجع دینی امت معرفی کردهاند، به حکم عقل برای انسان حقطلب و دینخواه ضروری و لازم میشود و در زمرهی واجبات عقلی قرار میگیرد. قرآن کریم نیز در این باره میفرماید:
«... پس آیا آن کس که هدایت به سوی حق میکند شایسته و سزاوار پیروی کردن است، یا او که خویش نیز نیازمند هدایت است ( تا راهنمایی نشود، راه نمییابد)؟ پس شما را چه شده است؟! چگونه داوری میکنید؟»(1)
از سوی دیگر بررسی فرمایشات و توصیههای به جا مانده از شخص رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، نشان میدهد که رعایت حقوق اهلبیت پیامبر در میان مجموعهی سخنان ایشان جایگاه والایی دارد و در نتیجه میتوان گفت که مهرورزی به اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان بارزترین مصداق رعایت حقوق ایشان، از اهمیت بینظیری برخوردار است. توصیههای اکید رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به رعایت حقوق اهل بیت(علیهم السلام) از یک سو و احادیث متواتری که حاکی از منزلت والای مهرورزی به اهل بیت(علیهم السلام) است از سویی دیگر، سبب شده است تا محبت و مودت به آن بزرگواران مورد توجه ویژهی پیروان راستین اسلام قرار گیرد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آخرین توصیههای خود ادامهی روش و مشی خود دربارهی اهل بیت(علیهم السلام) را به دیگران توصیه کردند.(2) ایشان در جایی دیگر بهترین فرد امت را پس از خود، بهترینشان برای اهل بیت(علیهم السلام) عنوان کردند (3) و در حدیث معروف ثقلین، عترت و قرآن را دو شی گرانبهاء، همسنگ و جداییناپذیر قلمداد کردند و نسبت به رعایت توامان هر دو توصیهی اکید فرمودند.(4)
اما در این میان نیز فاطمه زهرا(علیها السلام) جایگاه ویژه ای دارد. این حدیث به طور متواتر از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) دربارهی حضرت زهرا(علیها السلام) فرمودند: « فاطمه بزرگ و بانوی زنان جهانیان است.»(5) و یا آنکه دربارهی قرب به حق تعالی و تقرب در پیشگاه حضرت باری فرمودند:« یا فاطمه، به راستی که خدای تعالی به خاطر خشم تو خشم میکند و برای رضا و خشنودی تو خشنود و راضی میگردد.»(6) و شدت علاقهی آن حضرت به ایشان در حدی بود که بارها میفرمودند: « فاطمه، پارهی تن من است»(7) و در برخی از منابع جملهی ذیل نیز افزوده شده است که فرمودند: « و او همان جان و دل من است که در سینهام قرار دارد و نیز نور چشم و میوهی دل من است.»(8) همچنین رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به طور ویژهای نسبت به رعایت و احترام به شخص حضرت زهرا(علیها السلام) سفارش فرموده بودند و این موضوع را از طریق رفتار(9)، گفتار و القابی(10) که به ایشان اختصاص داده بودند، برای همگان به نمایش گذاشتند.
از همین روست که علما و مورخین همگی بر این مطلب اتفاق نظر دارند که یکی از مصادیق بارز مهرورزی به اهل بیت(علیهم السلام)، مهرورزی به حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) است و این نه سخن شیعه که مفسران بزرگ اهل سنت نیز در ذیل آیهی 23 سورهی شوری(11) به آن اشاره میکنند و ایشان را مصداق لفظ "آل" میدانند. (12)
حال ممکن است در بعضی از اذهان این سئوال مطرح شود که آیا به راستی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها، پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، از طرف دستگاه حاکم مورد ایذاء و ستم قرار گرفته است؟ جواب این سئوال در رجوع به کتب معتبر تاریخی که از مورخان شیعه و سنی به جای مانده و در آن اتفاقات پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بیان شده است، قابل دستیابی است. مطالعهی این کتب روشن میکند آن حضرت در تمام مدت عمر کوتاه خود پس از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ، پیوسته از ظلم و ستمهای متصدیان امر حکومت گلهمند و آزرده خاطر بودهاند تا آنجا که فرمودهاند: «آنچنان مصائب گوناگون بر من فروریخت که اگر بر روزهای روشن ریخت میشد، به شبهای تار بدل میگردیدند.»(13) و یا در پاسخ ام سلمه که جویای حال ایشان شده بود، به صراحت فقدان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ظلم به وصی ایشان را مایهی ناراحتی خود اعلام کردند و نفاق در دین و انتقامجویی نسبت به افتخارات حضرت علی (علیهالسلام) را عامل این حوادث برشمردند.(14) همچنین نگاهی کوتاه و گذرا به خطابهی آتشین و پر سوز و گداز آن حضرت در مسجد و در مجمع عمومی مهاجرین و انصار، نشان میدهد که ایشان رئیس حکومت را چگونه به صحنهی محاکمه میکشند و انحراف و نادرستی رفتار آنان را به همگان نشان میدهند.
و سرانجام پس از آنکه ظالمان را بر اریکهی قدرت و مردمان را بی اعتنا نسبت به انحراف در مسیر دین میبینند، به نشانهی اعتراض و برای ابلاغ آزردگی خویش به تاریخ، به حضرت علی (علیهالسلام) وصیت میکنند که تمام مراسم کفن، نماز، تشیع و دفن را مخفیانه به انجام برسانند و محل دفنشان را نیز از عموم پنهان سازند(15) تا تاریخ خود در اینباره قضاوت کند که چرا رغم تمام توصیهها و سفارشات، فرجام کار تنها یادگار پیامبر اسلام چنین شد؟(16)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقیها:
1. "...ا فمن یهدی الى الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدى فما لکم کیف تحکمون" (سورهی یونس، آیهی 35)
2. آخر ما تکلم به الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) : أخلفونی فی أهل بیتی ( مجمع الزوائد، جلد 9، صفحهی 163؛ صواعق المحرقه، صفحهی 90 و صفحهی 136)
3. قال رسول الله (صلیالله علیه و آله و سلم): "خیرکم خیرکم لأهلی" (فیضالقدیر، جلد3، صفحهی 497)
4. قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): "انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی ابدا" (صحیح مسلم، جلد 7، صفحهی 123، چاپ قاهره، سال 1334 ه.ق.)
5. قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): "فاطمة سیدة نساء العالمین" ( فضائل الخمسة من الصحاح الستة، جلد3- احقاقالحق، جلد 10و بحارالانوار جلد43.)
6. قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : " یا فاطمة إن الله لیغضب لغضبک و یرضی لرضاک" (ذخایر العقبی، صفحهی 39- مستدرک حاکم، جلد 3، صفحهی 153- اسدالغابه، جلد5، صفحهی 522- حارالانوار، جلد 43، صفحهی 19 به بعد)
7. قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : " فاطمة بضعة منی" ( صحیح مسلم، جلد 7، صفحهی 140- صحیح ترمذی، جلد 2، صفحهی 319 - مستدرک حاکم، جلد 3، صفحهی 153)
8. "و هی قلبی الذی بین جنبی و هی نور عینی و ثمرة فؤادی" (بحارالانوار، جلد 43، صصفحات 24 و 80)
9. رفتارهای حاکی از ارتباط خاص و فراتر از رابطهی پدر و فرزندی میان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت زهرا (سلام الله علیهما)، فراوان گزارش شده است. از جملهی آنها میتوان به مورد ذیل اشاره کرد که ابن مغازلی در صفحهی 364، کتاب مناقب آورده است. پس از نزول آیه 24 سورهی نور که طی آن خداوند به مسلمانان دستور میدهد تا پیامبر را با لقب و بصورتی محترمانه یاد کنند، حضرت زهرا (علیها السلام) نیز در ملاقات با ایشان از لفظ « یا رسول الله» استفاده کردند. اما پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ضمن بوسیدن حضرت فاطمه (علیها السلام) از ایشان خواستند که همچون گذشته با عبارت «ای پدر!» ایشان را خطاب کنند، زیرا این کلمه در قلب ایشان محبوبتر و در پیشگاه خدا پسندیدهتر است.
10. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) شخصا کنیهی «ام ابیها» را برای حضرت فاطمه (علیها السلام) انتخاب کردند و این را شیعه و اهل سنت هر دو عنوان کردهاند. نگاه کنید به کشفالغمه، جلد 2، صفحهی 88 - الاصابة، جلد 4، صفحهی 365، چاپ مصر.
11. "... قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربى ..."
12. به عنوان مثال زمخشری میگوید:« تردیدی نیست که وابستگی و ارتباط فاطمه، علی، حسن و حسین (علیهم السلام) با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، شدیدترین و محکمترین روابط است و این یقین مانند یقینی است که در مورد نقل متواتر وجود دارد. بنابر این شایسته است که ایشان را همان آل رسول الله بدانیم.» (تفسیر الکشاف، ذیل آیهی 23 سورهی شوری.)
13. صبت علی مصائب لو انها صبت علی الأیام صرن لیالیا
14. بحارالانوار، جلد 43، صفحات156 و 157.
15. بحارالانوار، جلد 43، صفحات 192، 193 و 214.
16. در تهیه این مناسبت نامه از : " صفیر هدایت"، سلسله مباحث معارفی حضرت آیهالله ضیاء آبادی، جزوهی شمارهی 28- کتاب " زندگانی حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و دختران ایشان" ، تألیف : " سید هاشم رسولی محلاتی" و جزوه "تا ابد اندوه"( نگاهی به دلایل سوگواری شیعیان در ایام فاطمیه)، به اهتمام سید مجتبی موسویراد ، استفاده شده است .
- ۹۱/۰۱/۱۴